تقسیم کردن طلبکاران مال مدیون را. (از فرهنگ نظام). در تداول عامه، تقسیم کردن مال ورشکسته ای به نسبت میان دائنان. بهره بهره کردن مال ورشکستی را میان خود، به تساوی در ضرر، یعنی هریک به نسبت طلب خود ضرر متساوی متحمل شوند، مثلاً اگر به صاحب ده دینارطلبی هشت دینار دادند به صاحب طلبی پنج دینار، چهار دینار دهند. محاصه. تحاص غریمان
تقسیم کردن طلبکاران مال مدیون را. (از فرهنگ نظام). در تداول عامه، تقسیم کردن مال ورشکسته ای به نسبت میان دائنان. بهره بهره کردن مال ورشکستی را میان خود، به تساوی در ضرر، یعنی هریک به نسبت طلب خود ضرر متساوی متحمل شوند، مثلاً اگر به صاحب ده دینارطلبی هشت دینار دادند به صاحب طلبی پنج دینار، چهار دینار دهند. محاصه. تحاص غریمان
غلبه کردن گرما بر مزاج کسی: ... گرمیش کرده، علاقه نشان دادن مهر ورزیدن: میر با تو زخوی نیک بدل گرمی کرد گرچه رد سرما با میر نرفتی بسفر. (فرخی)، خشمگین شدن عصبانی شدن
غلبه کردن گرما بر مزاج کسی: ... گرمیش کرده، علاقه نشان دادن مهر ورزیدن: میر با تو زخوی نیک بدل گرمی کرد گرچه رد سرما با میر نرفتی بسفر. (فرخی)، خشمگین شدن عصبانی شدن
گلوی حیوانی را بریدن ذبح کردن: مرغ را غرغر کرد. زیر لب از روی خشم و ناراختی سخن گفتن غر زدن: زود برگشت آن جعل از بوستان رفت و غرغر کرد پیش دوستان. (بهار)
گلوی حیوانی را بریدن ذبح کردن: مرغ را غرغر کرد. زیر لب از روی خشم و ناراختی سخن گفتن غر زدن: زود برگشت آن جعل از بوستان رفت و غرغر کرد پیش دوستان. (بهار)